سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 7:50 عصر شنبه 85/8/20

بنام حضرت دوست

سلام دوستان

اینکه من این نام را انتخاب کردم می دونم شما بیشتر به این وبلاگ سر می زنید و نوشته هاش بیشتر خونده می شه. اینکه چقدر تو مملکت ما جوک های تلفن همراه زیاد است به این بر می گرده که واقعا بیکاری زیاد است. و دلیل دوم سانسور بالا در مملکت است. آخه وقتی روزنامه شرق بی هیچ دلیل قانع کننده ای تعطیل می شه دیگه چه توقعی می شه داشت.  آقای احمدی نژاد هم که دمش گرم با این اظهار نظرات جالبش در مورد عدم کنترل موالید هم که سوژه می ده به دست ظنز نویس ها که یکیش را ابراهیم نبوی نوشت و پیشنهاد کرد برای اینکه مردم  بچه دار شوند به داروخانه ها بگیم که به ملت کاندوم سوراخ بفروشند!!!!

یا اینکه زن و مردها را با هم تو زندان انفرادی بندازیم و اونا برای فرار از تنهایی بچه دار می شند. خلاصه اگه به این وبلاگ اومدی نظر خود را ننوشتی انشاءالله به اون شهره بری و بند کفشت باز بشه!!!!!

 امیدوارم هر کانال تلویزیونی را که می زنی احمدی نژاد را نشون بده. ....

خیلی ارادت داریم

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:42 عصر دوشنبه 85/3/22

 
بنام خدا
گفتم سرم را بندازم پایین و چیزی به این برو بچه های تیم ملی نگم دیدم غرور لکه دار شده ام ول کن نیست از بنده خدایی مطلب زیر بدستم رسید گفتم شما هم ببینید تا همگی درس بگیریم و دایی بداند که دیگر پیر شده. سرخپوست خوب سرخپوست مرده است. یا حق
 
نگاهی به گل های مکزیک
 
سلام به همگی دوستان
در این میل نگاهی می کنیم به گل هایی که تیم مکزیک به ایران زد
البته هدف از این میل ، بررسی گل های تیم مکزیک که از روی تاکتیک به ایران زده شد میباشد
گل اول مکزیک :
سانتر بازیکنان مکزیک ، ضربه سر بازیکن شماره 10 این تیم و یک بغل پای ساده از براوو تیم مکزیک را به گل رساند
اگر به تصاویر توجه کنید میبینید که بازیکن شماره 10 در یک موقعیت عالی و در حالیکه میتوانست خودش توپ را بسوی دروازه ایران بزند اما هم تیمی خود را در موقعیت بهتری دید و با ضربه سر به او پاس داد ( که البته مشخص هست که این حرکت را بارها بازیکنان مکزیک تمرین کرده بودند )
به بازیکنان ایران توجه کنید که چگونه آفساید را پر کرده اند .
کسی که پایین تصویر میباشد علی دایی هست . هر چند که به جز او دو بازیکن دیگر ایران نیز آفساید را پر کرده بودند
پاس عالی بازیکن مکزیک به براوو ( کاری که تیم مکزیک روی آن برنامه داشته و حساب شده بود )
توجه کنید که در این شلوغی جلوی دروازه هیچ کس بازیکن مکزیک را در نزدیکی خط دروازه ایران نگرفته ( سردرگرمی و بی تاکتیکی تیم ایران )
یک بغل پای ساده از "عمر براوو" که تیم مکزیک را به گل اول رساند .
گل دوم مکزیک :
پاس به عقب کعبی برای میرزاپور و تعلل میرزاپور برای دفع توپ و در نتیجه شوت بسیار ضعیف او که باعث شد در بین راه بازیکن مکزیک ( براوو ) توپ را دفع کرد و پاس عرضی داد که توپ به رحمان رضایی رسید اما اشتباه عجیب رضایی در کنترل توپ باعث شد تا مهاجم مکزیک توپ را از او بگیرد و حرکت در عمق بازیکنی که توپ را در میانه راه قطع کرده بود ( براوو ) و پاس بسیار عالی مهاجم مکزیک برای "عمر براوو" باعث شد تا تیم مکزیک به گل دوم برسد .
پاس عالی بازیکن مکزیک به عمر براوو در این گل کاری حساب شده بود . صحنه ای که اگر برای ایران اتفاق می افتاد هیچ بازیکنی به عمق حرکت نمیکرد و یا آنقدر دیر به این فکر می افتادند تا دفاع حریف از راه برسد و یا اینکه بازیکن صاحب توپ به خودخواهی به سوی دروازه شلیک میکرد
چرا میرزاپور در این صحنه توپ را دور نکرد ؟
به فاصله بازیکن مکزیک و توپ ( که کمتر از دو ثانیه ) پس از این تصویر به میرزاپور میرسد را در نظر بگیرید
تعلل میرزاپور باعث شد تا بازیکن مکزیک به او نزدیک شود و این بازیکن نیز به جای اینکه توپ را به بیرون بزند ( به علت اینکه میداند هنوز شوت بلد نیست بکند ) توپ را شوت کرد
شوت بسیار ضعیف میرزاپور در بین راه به عمر براوو رسید
ضربه سر و پاس در عرض براوو که توپ به رضایی رسید
فاصله رحمان رضایی و مهاجم مکزیک را ببینید  *
اشتباه رضایی و سردرگمی این بازیکن برای دفع توپ باعث شد تا مهاجم مکزیک توپ را از او بگیرد
حرکت در عمق " عمر براوو "
مهاجمی که صاحب توپ هست میتواند در این لحظه به سوی دروازه ایران شلیک کند اما شانس گل شدن این توپ 50 % است . اما وی با چشم باز و بر روی تاکتیکی که کار کرده میداند که پاس در عمق او به هم تیمی اش شانس گل بیشتری را دارد و این فرصت را دارد که به جای شوت از موقعیت بهتری که هم تیمی اش دارد استفاده کند
به حرکت در عمق "عمر براوو " بازیکن سمت راست چپ دقت کنید
پاس در عمق مهاجم مکزیک به براوو
شانس گل شدن این پاس در حالیکه بازیکن مکزیک با دروازه بان ایران تک به تک میشود بیش از 90 % است
پاس در عمق مهاجم مکزیک به " عمر براوو" رسید
ضربه دقیق براوو به گوشه دروازه تیم ایران
گل دوم مکزیک از روی اشتباه بسیار بچه گانه میرزاپور و رضایی
گل سوم مکزیک :
این گل نیز همانند دو گل قبلی مکزیک از روی کار تاکتیکی به دست آمد . بازی خوب نائلسون و حرکت تاکتیکی این تیم که باز از تاکتیک و بازی حساب شده مکزیک سرچشمه میگرفت باعث این گل شد .
پاس به گوشه زمین از نائلسون و حرکت رو به محوطه جریمه خودش و سانتر بازیکن مکزیک و ضربه سر این بازیکن در حالیکه هیچ بازیکن ایرانی او را نگرفته بود باعث گل سوم ایران شد ( ایران هیچ تاکتیکی برای خنثی کردن حرکات تیم مکزیک و یا حمله نداشت . در حالیکه به راحتی میشد از این گل جلوگیری کرد اما بی تاکتیکی و بی برنامه بودن تیم ایران در این گل به وضوح دیده شد )
در تصاویر به بازیکنی که با رنگ زرد و زننده گل سوم مکزیک هست دقت کنید
در این تصویر دو بازیکن مکزیک و چهار بازیکن ایران دیده میشود اما بی تاکتیکی تیم ایران در عدم پرسینگ باعث به وجود آمدن موقعیت گل برای مکزیک شد
پاس به عرض " نائلسون " برای دیگر بازیکن مکزیک
حرکت به سمت محوطه جریمه ایران در حالیکه هیچ بازیکنی وی را نمیگیرد و " نائلسون " بدون هیچ مزاحمتی به سمت محوطه جریمه ایران میرود
حرکت رو به جلوی نائلسون و آماده شدن بازیکن مکزیک برای سانتر
جالب هست که بازیکنان ایران به توپ نگاه میکنند اما هیچ یک این بازیکن را که در یک منطقه بسیار خطرناک حضور دارد را نمیگیرد ( متآسفانه تیم ایران عاجز هست از یک تاکتیک دفاعی بسیار ساده )
به جاگیری سه بازیکن مکزیک دقت کنید ( در تقریبآ یک خط پشت سر هم ) و حضور یک بازیکن در پشت سر این سه مهاجم که نشان از حرکت تمرین شده و حرکات روی تاکتیک این تیم بر روی سانتر ها نشان میدهد
دقت کنید که در این تصویر چهار بازیکن از مکزیک در منظقه بسیار خطرناک ایران خضور دارند اما تنها دو مدافع از ایران در این منطقه حضور دارند ( چهار مهاجم و دو مدافع !!! )
ضربه سر از " نائلسون" بدون هیچ مزاحمتی
به حرکت این بازیکن از تصویر یک تا اینجا نگاه کنید که چقدر راحت و بدون هیچ مزاحمتی توانست گل سوم مکزیک را به ثمر برساند
گل سوم تیم مکزیک
حال این گل ها را با گل ایران ( توپی که در جلوی دروازه مکزیک سرگردان بود ) مقایسه کنید
امیدوارم که توانسته باشم گوشه ای از تاکتیک تیم مکزیک بر روی گل های این بازی را نشان دهم . هر چقدر که مکزیک بر روی این گل ها با تاکتیک و با برنامه بود اما از تیم ایران در کل این بازی حتی یک تاکتیک با برنامه را ندیدیم .
تنها دلخوشی ما ایرانیان باید به خلاقیات فردی بازیکنان از جمله لژیونرها باشیم که دیدیم در این دیدار چه راحت ستاره ایران ( کریمی ) را از کار انداختند و ایران حتی نتوانست زیاد دل به لژیونرهایش ببندد
با این کادر فنی ضعیفی که داریم و  همانطور که از دو سال پیش بارها در گروپ ها نظر خودم را گفته بودم ایران در جام جهانی موفق نمیشود
امیدوارم آن دوستانی که بر من خورده میگرفتند که چرا بی خود از تیم ملی انتقاد میکنند به حرفم رسیده باشند که اگر ما از دو سال پیش از ایران و کادر فنی به خصوص ( برانکو ، شاهرخی و فرکی ) انتقاد میکردیم این روزها را میدیدم و بی تاکتیکی تیم ایران در جام جهانی .
 

¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:58 عصر دوشنبه 85/2/11

 

 

 

 

 سلام دوستانی که گاهگداری به این وبلاگ سر می زنید

 

 

 

شعری در وصف زن ذلیلان

 

 

الهی به مردان در خانه ات

به آن زن ذلیلان فرزانه ات

به آنان که با امر روحی فداک

نشینند و سبزی نمایند پاک

به آنان که از بیخ و بن زی ذی اند

شب وروز با امر زن می زیند 

به آنان که مرعوب مادر زنند

ز اخلاق نیکوش دم میزنند

به آن شیر مردان با پیشبند

که در ظرف شستن به تاب و تبند

به آنان که در بچه داری تکند

یلان عوض کردن پوشکند

به آنان که بی امر و اذن عیال

نیاید در از جیبشان یک ریال

به آنان که با ذوق وشوق تمام

به مادر زن خود بگویند مام

به آنان که دارند با افتخار

نشان ایزو...نه زی ذی نه هزار

به آنان که دامن رفو میکنند

ز بعد رفویش اتو میکنند

به آنان که درگیر سوزن نخند

گرفتار پخت و پز مطبخند

به آن قرمه سبزی پزان قدر

به آن مادران به ظاهر پدر

الهی آه دل زن ذلیل

به آن اشک چشمان ممد سبیل

به تنهای مردان که از لنگه کفش

چو جیغ عیالاتشان شد بنفش

که ما را بر این عهد کن استوار

از این زن ذلیلی مکن بر کنار

به زی ذی جماعت نما لطف خاص

نفرما از این یوغ ما را خلاص

 

 


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:8 عصر یکشنبه 85/1/20

با نام تو ای خدای دادار    ای خالق بی نظیر و هشیار

 سلام

حال شما دوستانی که قدم رنجه کرده اید  سری به این وبلاگ زده اید ؟

 امیدورام که روزگار به کام باشد.

     ایرانی جماعت از شلوغی و شلختگی لذت می برد و این هم برای او نوعی نظم است.  به همین جهت هم در هر کجای جهان که نگاه می کنی ایرانیان دور هم جمع شده و خورده فرهنگی راه انداخته و خود را از جامعه ای که در آن زندگی می کنند جدا کرده اند گویی طالب آن نظم نیستند و نظم خویش را که آشوب( Choatic)است می طلبند. این کلمه ی آشوب هم از آن کلمات بسیار جالب در ریاضیات است. یعنی نظم در عین بی نظمی. اگر تابع بسیار ساده(x-1)-  را درتابع  4x ضرب کنیم آنگاه با ترکیب این تابع باخودش و ادامه دادن ترکیب نمودن ها  در بازه ی صفر و یک، رفتار این تابع  حاصل شده بسیار نامنظم است. با هر بار ترکیب تعداد بالا و پایین رفتنش 2 برابر می شود. اما اگر به تعداد خیلی زیادی آن را ترکیب کرده و گرافش را رسم کنیم حالت یک ترنج قالی می شود. و واقعا انسان باورش نمی شود که چنین زیبا گرافی حاصل شود .نقش روی پوستر کنفرانس ریاضی در کرمان  در بهار 74 نیز گراف همین تابع بود و آقای دکتر محسنی دبیر کنفرانس که بسیار متلک شنیده بود که شما در کنفرانس ریاضی هم از تبلیغ قالی  کرمان دست بر نداشته اید مجبور شدند این مطلب را در صحبتهای خویش گوشزد نمایند. رفتار این تابع آشوبی رفتار ایرانیان است. یعنی در این بی نظمی مطلق باید نظمی نهفته باشد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شود.
یا حق.


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:37 صبح یکشنبه 85/1/6

یا مقلب القلوب

سلام دوستانی که گاهگداری سری به این وبلاگ می زنید. عیدتون مبارک. سال خوشی داشته باشید.

برای آقای مهاجرانی متن زیر را فرستادم شما هم ببینید. در اراک به زن های فامیل که به شوهر رفته اند قبل از عید هدیه ای داده می شود که به آن عیدانه می گویند. این هم عیدانه ی من به شما.

همشهری گرامی آقای دکتر مهاجرانی
سلام. خدا قوت. عید نوروز بزرگ و زیبا و با موقع ایرانیان بر شما مبارک. سال نو در ایران همراه با بهار آغاز می شود و این مشخصه بهار ایرانیان بهترین آن است. زنده شدن طبیعت همراه با صفا دادن دلها. و دید و بازدید و زدودن کدورت ها از دل و بخشودن یکدیگر تا در بهار قیامت خداوند ما را ببخشاید چه آن که رسول گرامی نیز فرمود هر وقت بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید. دیروز برای تبریک عید به بزرگان فامیل  سری به روستایمان زدم و از روی جاده خیره به روستای مارون نگریستم و گریستم که گوهری چون شما امسال بهارش بدون مارون است.  نگاهی با راسوند و برف های زیبایش  که در حال آب شدن است و امسال آقا عطا را درکنار ندارد. و نهیبی که آقا خوان از مارون تا ناکجا آباد رمان برف را طی کرده و چقدر زیبا تغییر یافته حتما آقا عطا نیز در این سفر حداقل به اندازه آقا خوان بر محبوبیت خویش می افزاید و محبوبیت حد و مرز ندارد اگر چه شما در نزد اهل نظر بسیار محبوبید.
سال خوبی را برای شما آرزومندم.
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:28 عصر سه شنبه 84/12/23

بنام دوست

شنیدم که مسئول کشتار صربستان دیکتاتور بزرک میلوسویچ در زندان ترک حیات گفته در این رابطه فقط خاطره ای را از استاد بزرگ ریاضی دانشگاه دولتی مسکو مطرح می کنم. پرفسور کلموگرف از بزرگترین ریاضیدانان قرن بیستم است و آقای آرنولد که دست کمی از استادش ندارد نقل می کرد که روزی کلموگرف تعدادی مسئله ی ریاضی را بین بچه ها پخش کرد و گفت حل کنید. بعد از چند روز من یکی از این مسائل را حل کرده و به ایشان تحویل دادم وقتی ایشان از صحت راه حل اینجانب مطمئن شد به من گفت آفرین! شما یکی از مسائل بیست و سه گانه هیلبرت را که در اوایل قرن بیستم طرح کرده حل نموده ای و ایشان خودش بعدا چندتای دیگر از این مسائل را حل کرد. آرنولد افزود وقتی استالین در سال 1953 مرد در یادداشت های کلموگرف هست که گفته بعد از مرگ استالین من به زندگی امیدوار شدم و توانستم یکی دیگر از مسائل هیلبرت را حل کنم!
کلموگرف 30 سال بعد از استالین در گذشت اما کتاب ها و مطالب زیبای او در ریاضیات ماندگار است. چرا باید استالین چنین کند که وقتی می میرد مردم به زندگی امیدوار شوند. اسم او سایه مرگ می پراکند. او  اسرای آزاد شده ی جنگ دوم را ترسو خواند و اکثر آن ها را یا اعدام کرده و یا به سیبری تبعید کرد حتی به فرزند خویش که در جنک اسیر شده بود رحم نکرد.  روس ها عادت دارند تمام اسم خیابان ها یا ایستگاه های مترو را به نام بزرگان کنند اما هیچ خیابانی به اسم استالین در روسیه نیست. شهر استالینگراد تغییر نام داده و به جز نفرت چیزی از استالین که قهرمان پیروز جنگ دوم است در اذهان روس ها باقی نمانده است. ای کاش درس عبرتی باشد!
یاحق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 5:57 عصر یکشنبه 84/11/30

بنام خدا

آری محرم است و  دوباره حال و هوای شهر دگرگون شده است و همه جا سیاهپوش حسین هستند. به قول دکتر شریعتی در ثار باید بار دیگر بر بارگاه حسین دقت کرد و دید که چرا پرچم سرخ برپاست. برای اینکه انتقام خون حسین (ع) از جباران تاریخ گرفته نشده است. حتما می گویند هزار اندی سال این حرف ها باید گفت این پرچم سرخ یک نماد است و یک نشانه که راه گم نشود! کدام راه همان راهی که زینب در فردای آن روز در بارگاه عبیدالله آغاز کرد و زبان گویایش در شام ولوله به پا کرد و یزید را وادار کرد که گناه کرده ی خویش را به گردن دیگران بیندازد. آری قبله یک خانه مکعبی است تا راه گم نشود و این پرچم سرخ نیز نماد پایمردی مردی صلح طلب است که به جنگش کشانده اند. از او بیعت خواسته اند. او یک بار طعم تلخ بیعت با معاویه را چشیده است و دیگر نمی تواند حکومت ظلم را تحمل کند. پس هرگز تن به ذلت نداد. در آینده بیشتر می نویسم

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:10 عصر سه شنبه 84/11/18

 

بنام خداوند رحمان ، خدای آفریننده ی محمد (ص)

اینکه در نوشته هایم همیشه نام محمد می آید بخاطر جفایی که به این انسان آزاده شده است. و باید آنقدر نامش را تکرار کنیم تا جهانیان پی به عظمت او ببرند. در ابتدا این چند نصیحت را بخوانید:

هر گاه فکر کردی گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمی توانی او را ببخشی.بدان که آن از کوچکی روح توست نه از بزرگی گناه او.

 دو چیز را فراموش نکن : یاد خدا و یاد مرگ .
دو چیز را فراموش کن : بدی دیگران در حق تو و خوبی تو در حق دیگران .
چهار چیز را نگه دار : گرسنگیت را سر سفره دیگران، زبانت را در جمع، دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست.

و حالا این مقاله زیبای دکتر عبدالکریم سروش در رسای حضرت خاتم المرسلین  به مناسبت حتک حرمت این پیامبر بزرگ

چه به آتش آزادی چه به آتش غیرت

ظالم آن قومی که چشمان دوختند
وز سخن ها عالمی را سوختند

حق آزادی بیان گویا امروزه تکلیفی شده است تا با نام محمد گستاخی و دلیری کنند.

از این خصمانه تر چنگ در خون آزادی نمی توان برد. مسلمانان از این کار رائحه توطئه و تخریب می شنوند و در آن رسم تطاول می بینند و تبانی و تلاقی سکولاریسم و بنیادگرایی را می خوانند. باید به خدا و خرد پناه برد از اینکه فوندامنتالیسم سکولار هیزم بر آتش فوندامنتالیسم دینی [که گاه به هوس نام غیرت دینی بر خود می نهد] بریزد و آشوب و اشتلم برانگیزد.[*]

نیکخواهانی که در پی تحکیم ستون های دیالوگ هستند، از اینکه گردش گزاف قلمی همه جهد و جهاد آنان را غرقه سیلاب خشونت و خصومت کند، چرا اندوهگین نباشند؟

ناشران نافرهیخته آن نقوش نازیبا [در رسانه های دانمارک و نروژ و سوئد و اسپانیا...] باید اینک شرمنده و پوزش خواه دل های بریان و چشم های گریان و جان های بی تاب و روح های مجروحی باشند که از نهیب آسیب آن بی حرمتی بر خود پیچیده اند و لرزیده اند.

آزادی بیان محترم است، چون آزادی آدمی محترم است و آزادی آدمی محترم است چون آدمی خود محترم است و اگر تیغ آزادی جامه حرمت آدمی را چاک کند چه جای تیز کردن آن تیغ برهنه است؟ آزادی بیان نه یگانه حق آدمی است و نه برترین حقوق او. و اگر با دیگر حقوق آدمیان موزون و مقید نشود، قامت حقوق را ناساز و بی اندام خواهد کرد. آزادی نه یک مرکب شخصی بل یک مسابقه جمعی است و آنکه با نقض قواعد این بازی چراغ رقابت خردورزانه را خاموش می کند، از خرد و آزادی چه بر جای خواهد گذاشت؟

ادب بیان ادب خاموشی هم هست و آنکه از حق آزادی بیان بهره می جوید اما حق خاموشی را نمی گذارد، فقط به نیمی از حقیقت دست یافته است. حکیمان مگر نگفته اند:

دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

و که گفت که آزادی بیان جواز آزادی عمل هم هست؟ و مگر جای انکار است که تخفیف و تحریک دو عمل اند نه دو سخن؟

امروزه به تقریب، ربع ساکنان ربع مسکون مسلمانانند که نام نامیرای محمد را هر روز در ماذنه ها به بلندی بانگ می کنند و در نمازها با درود و ستایش بر زبان می آورند. این نام، ناموس مسلمانی است. سرمایه و ثروت قدسی امت احمدی است. پرچم خجسته غرور و شعور و آرمان و اندیشه و آبروی عالم اسلامی است. نماینده و نماد همه ارواح مکرم و پاکان دو عالم است. "نام احمد نام جمله انبیاست".

خوار داشت این نام، خوارداشت تمدن کلانی است که بر صورت صاحب آن نام ساخته شده است، خوار داشت هزاران هزار جان شیفته ای است که از او هویت می گیرند و معنویت می آموزند، خوار داشت صدها عالم و عارفی است که از سفره او قوت و قوت گرفته اند و می گیرند. خوارداشت غرور و شعور و عشق و ایمان پاره بزرگی از بشریت است.

باکی نیست. سوزاندن این عود چه به آتش "آزادی" و چه به آتش "غیرت"، عالم را عطرآگین خواهد کرد. اما آتش افروزی آیا ادب آزادی و دینداری است؟

قصد کرده ستند این گلپاره ها
که بپوشانند خورشید تو را
در دل که لعل ها دلال توست
باغ ها از خنده مالامال توست

  • این قطعه را می نوشتم که اخبار دل آزار آتش زدن سفارت خانه ها در دمشق و بیروت و تهران رسید. دانستم که این تندروها در برانگیختن آن تندروها نیک کامیاب شده اند. این کامیابی را، که عین ناکامی اعتدال و مداراست، باید به جهان اسلام تسلیت گفت. محمد [ص] که خود آموزگار آزادی و غیرت بود اینک قربانی جفای آزادی درایان و غیرت فروشانی می شود که خاک در دیده حریت می زنند و چاک در دامن دیانت.

نظرات خویش را اگر حوصله کردید بگذارید منت بر سرم گذاشته اید


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:19 عصر دوشنبه 84/11/17

بنام خدای بی همتا و آفریننده انسان والا محمد رسول الله

امروز بالاخره چندتا از این کاریکاتورها را دوستی برایم فرستاد و وقتی ان ها را دیدم گفتم مطلبی به مطالب قبل اضافه کنم.

در یکی از این کاریکاتورها تصویری از یک مرد عرب بسیار خشن نقش بسته و دو زن در کنار او که روبند دارند و فقط چشمانشان پیداست و مرد عرب که به زعم نقاش نادان حضرت خاتم المرسلین است روی چشمانش مثل چشمان دزدان سیاه کشیده شده که مثلا شناسایی نشود. شمشیری در دست دارد و قیافه ای شبیه به دزدان دریایی عرب برای او نقش بسته اند .  حالم به هم خورد و به کسانی که تظاهرات راه انداختند آفرین گفتم و فهمیدم که چه چهره ای از محمد (ص) در جهان فعلا تصویر شده است.

باید دست به کار شد و چهره ی این مرد را که همه ی دارایی خود و همسرش را در شعب ابیطالب خرج کرد تا اندک مسلمین موجود از گرسنگی نمیرند را به جهان معرفی کرد. آیا چنین مردی می تواند این چنین چهره ای داشته باشد؟ کسی که به ملاقات زنی می رود که هر روز خاکروبه به روی او می ریزد. کسی که در اوج قدرت قاتل عموی خویش حمزه را می بخشد. کسی که مزد آزادی اسیران را با سواد کردن مسلمانان قرار می دهد. کسی که در پایان عمر خویش همه را در مسجد جمع می کند و از همه حلالیت می طلبد و شلاق به دست کسی می دهد که روزی سهوا شلاقش به او خورده تا تلافی کند. کسی که باید هر شب برای نماز شب به پا خیزد (یا ایها المزمل) و نماز شب چیزی جز مغازله با معشوق نیست، یعنی او کسی است که در منتها الیه جاده عشق قرار دارد و همه راه را پیموده. کسی که سفارش به بوی عطر می کند آیا می تواند چنین باشد؟ حاشالله.


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:6 عصر شنبه 84/11/15

بنام خدای بی همتا و آفریننده محمد بنده و رسول خدا

حالم از این گرفته که ما این همه بدهکار به حضرت رسولیم ولی نمی توانیم چهره ی زیبا و با صفایش را که هر روز از پنجره ی روبروی خانه فاطمه به دخترش سلام می کند را  به کاریکاتور سازان معرفی کنیم تا وجدان های بیدار جهان اگر به قصد اهانت قلم بر می دارند دلشان بلرزد.  مطلب زیر را به سایت همشهریمان فرستادم و بنا به عادت تصویرش را اینجا گذاشتم تا مطالبم یک جا جمع شود.

 

سلام آقای دکتر مهاجرانی
حال شما؟ آقا نوشته ی شما و دیگران تاثیر خود را گذاشت و حساسیت ها هم در ایران کماکان رو به فزونی است و امیدواریم که از حد به در نرود که افراط و تفریط در ما ایرانی ها همیشه بوده و خواهد بود. آن چیزی که در این نوشته شما مورد اهمیت است معرفی چهره ی حضرت رسول است و مخصوصا نظر قرآن کریم در مورد پیامبران پیشین است.در مورد زندگانی پیامبر   قبلا هم گفتم کم در این باره به زبان های خارجی گفته شده و البته به زبان خودمان هم  کافی نیست  و در بین این ها که موجودند شاید بهترینش مجموعه آثار شماره ی 30 دکتر شریعتی یعنی اسلام شناسی مشهد است که بسیار زندگی حضرت رسول را زیر ذره بین گرفته و چه چهره ی دوست داشتنی از ایشان ترسیم کرده است. باید این کتاب ها به عربی و انگلیسی برگردانده شود تا بزرگی این ابرمرد که به قول خود خارجی ها مقام اول را در تغییر سرنوشت تاریخ دارد به جهانیان اثبات شود. البته شاید این مقام اولی در تغییر سرنوشت تاریخ هم یکی از دلایل بغض کینه توزان است.  حضرت عیسی بن مریم مقام 35 را داراست. اگرچه بین پیامبران هیچ اختلافی نیست ولی  طراحان این کارتون ها  این مطلب را نمی دانند و عمق دوست داری ما را از حضرت عیسی (ع) درک نمی کنند.  ملاعمر را می کشند و نامش را محمد می گذارند. واقعا انسان هایی  هستند که در این قرن 21 اطلاعات کافی ندارند، فقط باید گفت
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض  خود می بری زحمت ما می داری
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
12
:: بازدید دیروز ::
74
:: کل بازدیدها ::
379230

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 2
آبان 2
آذر 2

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::