سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 11:12 صبح سه شنبه 87/9/5

با نام تو ای خدای دادار      ای خالق بی نظیر و هشیار

برای من که در موقع اکران فیلم بایکوت دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بودم و اولین سانس اولین روز بایکوت را دیدم باید مجید مجیدی انسان تاثیر گذاری باشد. البته او با  بازی در  فیلم تیرباران باز استعداد بازیگریش را برخ کشید. اما خیلی زود متوجه شد که سینما برایش جاهای دیگری نیز دارد که بتواند در آن خودنمایی کند. فیلم کوتاه خدا می آید جرقه ای برای تولد کارگردانی مطرح بود که حتی ایرج قادری نیز در نامه ای فیلم را بسیار ستود. او در بدوک و پدر  و بچه های آسمان خوش درخشید و در رنگ خدا که شاید ادامه ی خدا می آید بود جهانی شد. بگذریم که باران یا بید مجنون به اندازه رنگ خدا  یا حتی بچه های آسمان برجسته نبودند، اما بهر جهت خیلی ضعیف هم نبودند. آواز گنجشک ها را که هنوز فرصت نشده ببینم، اما چیزی که مرا وادار به نوشتن کرد دیدار او با ایرانیان آن طرف مرز ها مخصوصا بهروز وثوقی است!!

بهروز وثوقی شاید یکی از برحسته ترین بازیگران سینمای ایران در قبل از انقلاب است و بازی زیبای او در فیلم های قیصر و گوزن ها از مسعود کیمیایی و طوقی و سوته دلان از مرحوم علی حاتمی و  کندو  از فریدون گله فراموش نخواهد شد. از بدشانسی های بهروز وثوقی شاید این باشد که شایعه شد او با در بار رفت و آمد داشته و مجوز فیلم گوزن ها را او اخذ کرده و الخ... که البته اگر توانسته باشد مجوز چنین فیلم سیاسی را از دربار اخذ کند که باید برایش دست مریزاد نیز گفت.

راستش من فکر نمی کردم مجید مجیدی  که این گونه به عبدالکریم سروش بابت نظرش در مورد وحی حمله می کند اینقدر سعه صدر داشته باشد که بهروز وپوقی را در آغوش گیرد!  در خبرها چنین آمده است: «بعد از یک مصاحبه مطبوعاتی با بهروز وثوقی ملاقاتی پیش آمد وقتی من را دید به قدری صمیمیت به خرج دادکه گویی سالهاست من را می شناسد به محض اینکه همدیگر را در آغوش گرفتیم بهروز وثوقی شروع کرد به گریه کردن ومن را هم تحت تاثیر قرار داد. »
«سر میز شام ازاو پرسیدم چرابا این همه علاقه ای که مردم به تو دارند به ایران برنمی گردی؟پاسخی که داد گویای یک حس علاقه مندی آمیخته با ترس و شک بود فکر می کرد اگر برگردد و از طرف مردم و جامعه هنری پذیرفته نشود خیلی بد می شود وآرمانهایش زیر سوال می رود! درواقع به طور غیر مستقیم توقع داشت که مسئولان ومتولیان سینما از او دعوت کنند.

در سخنرانی که قبل از نمایش فیلم هم راجع به سینمای شاخص قبل از انقلاب حرف زدم از بهروز وثوقی به عنوان نمادی از سینمای موج نو نام بردم که بهروز بلند شد ومردم اورا خیلی تشویق کردند.

راستش بگویم که غربت ،بهروز وثوقی و سایر هنرمندان برجسته مهاجر ایرانی را شکننده کرده است. اما چیزی که دراین دیدار ویژه برای من جالب بود خویشی و پیوندی بود که به رغم فاصله های روحی ،جغرافیایی و زمانی میان من و او به وجود آمد من و بهروز وثوقی هیچ فصل مشترکی نداشتیم اما رابطه ای که در همان یکی دوساعت شکل گرفت ،مثل یک رابطه دوستی سی ،چهل ساله بود.»

آری این رابطه سی یا چهل ساله به اندازه راه افتادن موج نو سینمای ایران قدمت دارد و زبان سینما نیز زبان دل هاست. هر سخنی که از دل برآید بر دل می نشیند به همین خاطر کم سینما می روم چون حرف دل کم گفته می شود پیوند مجیدی و وثوقی همین همدلی است که سینما به آن ها داده است و   همدلی از همزبانی خوشتر است!!


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
138
:: بازدید دیروز ::
39
:: کل بازدیدها ::
368197

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 2
آبان 2

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::