یاد باد آن روزگاران


ساعت 11:20 عصر شنبه 04/5/4

آغاز یک رمان، نه صرفاً شروعِ داستان، که دعوت‌نامه‌ای‌ست برای ورود به جهانی دیگر. همان‌جاست که نویسنده باید تمام توان خود را به کار بندد تا با نخستین جملات، خواننده را مسحور کند. نادر ابراهیمی، نویسنده‌ی برجسته‌ی ایرانی، در کتابی با نام براعت استهلال بر همین نکته تأکید می‌کند؛ او معتقد است که افتتاحیه‌ی رمان باید چنان دل‌ربا باشد که چشم را صید و دل را تسخیر کند؛ باید خواننده را ناگزیر سازد که ادامه دهد، بی‌آنکه بتواند دست بکشد.

شاید هیچ مثالی به اندازه‌ی مطلع بوف کور صادق هدایت این مفهوم را مجسم نکند:

«در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌توان به کسی اظهار کرد…»

در همین یک سطر، جهان تاریک، تلخ و منزوی شخصیت داستان پیش روی ما گشوده می‌شود. خواننده ناچار است بماند، بخواند، و در آن رنج بی‌صدا شریک شود.

اما بوف کور تنها نمونه نیست. در ادبیات جهان نیز، بسیاری از رمان‌های ماندگار با جمله‌ای آغاز می‌شوند که حکم امضا را دارد:

  • آنا کارنینا اثر لئو تولستوی:

    «همه‌ی خانواده‌های خوشبخت شبیه یکدیگرند؛ اما هر خانواده‌ی بدبخت، به شیوه‌ی خود بدبخت است.»

  • صد سال تنهایی نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز:

    «سال‌ها بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر جوخه‌ی اعدام ایستاده بود، به یاد آن بعدازظهر دور افتاد که پدرش او را برای دیدن یخ برد.»

  • داستان دو شهر اثر چارلز دیکنز:

    «بهترین زمان بود، بدترین زمان بود...»

این جملات، چونان ضربه‌ی چکشی بر دروازه‌ی ذهن خواننده‌اند. آن‌ها فقط شروع داستان نیستند؛ تمام فضای آن را در یک لحظه القا می‌کنند، نوعی پیش‌طعم از آن‌چه خواهد آمد.

براعت استهلال یعنی شکوه آغاز؛ یعنی هنرِ نگارش نخستین جمله‌ها به‌گونه‌ای که دیگر گریزی از خواندن باقی نماند. نویسنده‌ای که این هنر را درک کند، راه دل خواننده را از همان ابتدا یافته است.

 


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
109
:: بازدید دیروز ::
122
:: کل بازدیدها ::
381815

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 2
آبان 2
آذر 2

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::