سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 12:57 عصر سه شنبه 87/7/23

خدایا فقط تو....

من المومنین  الرجال صدقو....

بنابه سفارش یکی از دانشجویانم بخاطر سالگرد پایان و شروع جنگ گفتم خاطره ای از آن دوران بنویسم. بیست سال است که جنگ تمام شده اما آثار آن هنوز از سر روی شهر و مردم پاک نشده است. هنوز هم می توان میانسالی  را با عصا دید و یاد شعر سیمین افتاد که
شلوار تاخورده دارد
مردی که یک پا ندارد
خشم است و آتش نگاهش
یعنی تماشا ندارد....

هنوز گوشه ای از شیشه نورگیر آشپزخانه پدری شیشه اش که زمان جنگ در بمباران منطقه فوتبال شکسته شده به سفارش من تعمیر نشده تا یاد آن دوران فراموش نشود. هنوز در آلبوم عکسم، عکس و چهره ابراهیم نظری موجود است که اگر بود رشید مردی و سالاری برای خودش بود تا یاری کند پدر پیرش را که اینک سومین سکته زمینگیرش کرده و موهای مادرش چون خامه سفید از زیر چارقدش پیداست. من جبهه بودم و ابراهیم نیز تازه پاسدار شده بود و جبهه بود. خیلی یادش می کردم یاد دلداگی اش به رهبر فقید انقلاب. مرتب می گفت حاج همت رفت کربلا!  عجیب دلداده بود این جوان 18 ساله. خیلی وقت ها در منزل عمو با هم کشتی می گرفتیم و عجب قرص و محکم بود و چه دستانی داشت، قوی پنجه که وقتی مثل عقاب پنجه در پنجه ام می کرد بجز تسلیم کاری نمی توانستم بکنم. با اینکه از من 15 کیلو سبکتر بود اما در کشتی کم نمی آورد و بارانداز را شگرد داشت و تا مرا بارانداز می کرد برادرش عمو علی نماینده دوره ششم اراکی ها  می گفت دو نمره! عید سال 67 در شاخ شمیران در روز 11 فروردین بهارمان به عزا نشست و ابراهیم فرشته شد و به حاج همت پیوست و تلگراف به اینجانب نیز در پادگان بایگانی. وقتی روز 21 فروردین به اراک آمدم همه فکر می کردند که من بخاطر تلگراف است که مرخصی آمده ام. به منزلمان در اراک وارد شدم در زدم همه با لباس سیاه به استقبالم آمدند ......

 ادامه دارد


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
4
:: بازدید دیروز ::
31
:: کل بازدیدها ::
359117

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::