برايشان دعا ميكنم
بيماري هم جزيي از زندگي است تا قدر عافيت بدانيم
به بيماران بيشتر فكر كنيم
و ايمان داشته باشيم اگر دست ديگران را بگيريم ديگراني هم به داد ما خواهند رسيد.
سلام استاد
دعا و آرزوي شفا براي عموي بزرگوار شما، تنها کاري است که از دستمان برميآيد.
علي جان سلام
جز دعا براي بهبودي عمويت چيزي ندارم بگويم..با توجه به روند معالجات اميدوارم تقدير خداوند به سلامتي عمويت حكم كند...در غير اينصورت بايد تسليم قضا و قدر او بود.....
علي محمد جان . سلام .
آيا خبر تازه و اميدوار كننده اي از عموي خود برايمان داري ؟
علي آقا سلام...خسته نباشي از سفرت به جزيره انگلستان...
براي اولين بار وارد وبلاگت شدم ...با اجازه...احساس ميكنم وبلاگ تو و ساير دوستان نزديك يه بوي ديگهاي ميده..احساس ميكني مثه خونه خودت...بگذريم
اولين دست نوشته ايي ازت ميخونم...سرطان خونه كه دخترم پرنيان سرطان خون با همين شدت ( ام 4 ) داشت..ياد هفت سال پيش افتادم كه براي شيمي درماني ميرفتيم بيمارستان حضرت علي اصغر.به نتيجه نرسيديم و پرنيان رفت ...اما علي جان وقتي با خانم ياد اون روزها ميافتيم ..درسته كه از اين قضا و قدر الهي ناراحت ميشيم اما يادمون نميره كه به خاطر آن دعاهاي بسيار كه كرديم و به اين خاطر كه فكر ميكرديم فقط اوست كه ميتونه به ما كمك كنه ..حال عجيبي داشتيم كه فراموش نشدني است .
گاهي اوقات خدا انسانهايي رو كه دوستشون داره همه جوره امتحان ميكنه تا اونارو به خودش نزديكتر كنه..به هر حال اميدوارم ايشون هم سلامت بشن تا با ديدنش ياد پدر خدا بيامرزت زنده بشه..انشاالله
علي محمد جان سلام .
با تمام وجود آرزوي بهبودي عمويت را دارم .
سلام
من هم براي شفاي او و قوت قلب شما و خانواده اش دعا مي كنم .