• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : گل صدبرگ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    از اينکه به
    اغاز سر زده بوديد ، بسيار سپاسگذارم . در مورد تارکوفسکي هم بگم که 8تا فيلم ساخت که هر کدوم براي من يه دنيا هستن که مرتب درونشون ميرم و بر ميگردم و درونشون زندگي ميکنم ...
    آينه البته فيلم بسيار شخصي و سنگين و پيچيده ايست، براي شروع ديدن کارهاي تارکوفسکي ، به هيچ وجه توصيه نميشه ... فکر کنم استاکر يا کودکي ايوان راحت تر درک بشن و بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد ...
    شعرتون رو هم خوندم ....جالب بود ... ولي بيت آخر که درست نميشه ، يکي از دلايلش اينه که " علي " در ابتداي مصرع ،از وزن عروضي شعر خارجه ، براي همين مصرع مقاومت مي کنه ... اين مساله توي بيت دوم هم وجود داره و " بهار " عروض رو به هم زده ...
    اين ميتونه يه پيشنهاد باشه :
    ندانم حاصل عمرم چه باشد
    نهالش را علي ، سيراب خون کن
    يا حتي :
    ندانم ..... نگارا سر بزن غم را برون کن ...
    موفق و نويسا باشيد ...