• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : گل صدبرگ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عظيم زاده 

    سلام استاد خسته نباشيد.

    من از اصول شعر چيزي نمي دونم ولي گستاخي مي كنم اين پيشنهاد رو براي ادامه شعر زيباتون ميدم:

    ندانم حاصل عمرم چه باشد

    خدا را، بر علي اين شب سحر كن

    راستي استاد ارشد رشته اقتصاد شركت كرده بودم مجاز شدم ولي با رتبه نه چندان خوب

    سلام
    از اينکه به
    اغاز سر زده بوديد ، بسيار سپاسگذارم . در مورد تارکوفسکي هم بگم که 8تا فيلم ساخت که هر کدوم براي من يه دنيا هستن که مرتب درونشون ميرم و بر ميگردم و درونشون زندگي ميکنم ...
    آينه البته فيلم بسيار شخصي و سنگين و پيچيده ايست، براي شروع ديدن کارهاي تارکوفسکي ، به هيچ وجه توصيه نميشه ... فکر کنم استاکر يا کودکي ايوان راحت تر درک بشن و بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد ...
    شعرتون رو هم خوندم ....جالب بود ... ولي بيت آخر که درست نميشه ، يکي از دلايلش اينه که " علي " در ابتداي مصرع ،از وزن عروضي شعر خارجه ، براي همين مصرع مقاومت مي کنه ... اين مساله توي بيت دوم هم وجود داره و " بهار " عروض رو به هم زده ...
    اين ميتونه يه پيشنهاد باشه :
    ندانم حاصل عمرم چه باشد
    نهالش را علي ، سيراب خون کن
    يا حتي :
    ندانم ..... نگارا سر بزن غم را برون کن ...
    موفق و نويسا باشيد ...

    علي محمد جان .

    شعرت به همين صورت هم عالي است .