• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : حاج كاظم حاتمي كيا
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام و وقت بخير.بالاخره به اون فيلمي رسيديم که من منتظرش بودم.راستش براي آژانس شيشه اي برداشتها بسياري من دارم(البته فقط از نظر خودم) فيلم بسيار معرکه ايه .از منوديالوگ پرويز پرستويي در همان صحنه اول (که قبلش مخملباف در فيلم هنرپيشه از اکبر عبدي همچين هنري گرفته بود) تا همان صحنه پاياني که پرويز پرستويي ميگه هواپيما را برگردونيد.
    حاتمي کيا در اين فيلم خيلي زيبا و بسيار توانمند ايران بزرگ را با تمامي اقشار و تفکرات موجود در آن زمان را در محيط کوچک آژانس به نمايش گذاشته و بسياري از نظرهاي اين تفکرات را در وقت خودش بيان ميکند. يک نگاهي به جمع گروگانها(که حاج کاظم از اونها به عنوان شاهد ياد ميکند)ميتوانيم اکثر اقشار جامعه را ببنيم از حاجي بازاري و دکتر مهندس تا معتاد و دخترهاي جوان و حتي گروههايي که زمان انقلاب به خارج رفته و بعد از جنگ به کشور برگشته اند.همه و همه اقشار جامعه را حاتمي کيا در زير قدرت و توانايي حاج کاظم قرار ميدهد. همه اونها بايد از حاج کاظم پيروي کنند.حاج کاظمي که به جنگ اون غول داستان خودش رفته بوده و شهيد هم نشده.حالا اين قدرت را دارد که بتواند تمامي اين گروهاي موجود در جامعه را تحت تسلط خويش در بياورد(راستي حاج کاظم نميتونه نشانه اي کوچک از گروهاي فشار و انصارحزب اللهي باشند که در ان زمان همه جا با قدرت و توان خواسته هاي خويش را به کرسي مي نشاندند و تازه بهانه اشان هم بيشتر جبهه و جنگ و شهدا و جانبازان بوده) و در مقابل اين گروه بخش امينتي قرار مي گيرد که کيانيان نقشش را بازي مي کند(اسمش درفيلم سلحشور ناميده شد)اين همان بخش امينتي که خانه تکاني شده و اکنون تنها به فکر ثبات در جامعه است . ديالوگ زيباي سلحشور جلوي اقاي مربي (حاج کاظم)که به زيبايي همسايه هاي ايران را توصيف ميکند و اخرش که فرياد مي زند:اين کشور ثبات ميخواهد ثبات.
    براي اين فيلم صحبت زياد دارم حالا باز اگر فرصتي شد برميگردم و سرتان را به درد مي اورم/
    ميزبان هر روز شماباحافظ :سهيل