• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : كابينه جديد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    در شهرداري تهران در يکي از معاونت ها وارد اتاق يک مدير شديم. رياست سازمان رو آقاي شوشتري بر عهده داشتند که البته مشهدي الاصل هم هستند و همشهري آقاي قاليباف. اين آقاي مدير يک مرد بودند و بالاخره آقايان را با لقبي همچون"مهندس، دکتر، استاد، جناب..." که البته مورد آخر مناسب ايشان نبود صدا ميکنند. به رسم ادب ايشان را به نام مهندس صدا زديم. کسي که تبليغات پايتخت کشور زير دست ايشان است. ايشان با کمال شهامت گفتند که بنده را مهندس صدا نزنيد. پرسيديم چرا؟ پاسخ داد قبل از ديپلم به عنوان جاروکش و آبدارچي در سازمان مشغول شدم. ديپلمم را که گرفتم چون ميشناختنم گذاشتنم مدير اين بخش و به همين سادگي. اکنون خانم مهندسي که داراي کارشناسي ارشد گرافيک مي باشد از سوي صدا و سيما به عنوان کارشناس زيباشناسي به صدا و سيما مي آيد، در واقع از زير دستان ايشان است. من منکر سواد عملي ايشان نبوده و نيستم. اما اگر دانشگاه هاي ما اينقدر بيکيفيت هستند که نمي توان به فارغ التحصيلان آن اعتماد کرد خب درب آن ها گل بگيرند. ما در يک سازمان بين 40 تا 50 نفر تنها به تعداد انگشتان دست کارشناس درست و حسابي يافتيم. با يکي از همان کارمندان که مهندس صدايش ميکردند باري صحبت نموديم و ليکن آن بنده خدا از درک مباحث مربوط به سازمان متبوع خود نيز عاجز بود. رياست سازمان در پاسخ به سوآل ما که گفت که "کارمندان بنده در اين سال ها خوب چريده اند و فقط به فکر امرار معاش بوده اند و نوآوري در حوزه کاري خود هيچ". ياحق