• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : انقلاب 57
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاني 

    نه مرادم ، نه مريدم ، نه پيامم ، نه کلامم ، نه سلامم ، نه عليکم ، نه سپيدم ، نه سياهم ، نه چنانم که تو گوئي ، نه چنينم که تو خواني ، نه آنگونه که گفتند و شنيدي ، نه سمائم ، نه به زنجير کسي بسته و برد? دينم ، نه سرابم ، نه براي دل تنهائي تو جام شرابم ، نه گرفتار و اسيرم نه حقيرم ، نه فرستاد? پيرم ، نه به هر خانقه و مسجد و ميخانه فقيرم ، نه جهنم نه بهشتم ، چنين است سرشتم ، اين سخن را من از امروز نه گفتم ، نه نوشتم ، بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم…

    حقيقت نه به رنگ است و نه بو ، نه به هاي است و نه هو ، نه به اين است و نه او ، نه به جام است و سبو ، گر به اين نقطه رسيدي به تو سربسته و در پرده بگويم ، تا کسي نشنود اين راز گهر بار جهان را…

    آنچه گفتند و سرودند تو آني ، خود تو جان جهاني ، گر نهاني و عياني ، تو هماني که همه عمر به دنبال خودت نعره زناني ، تو نداني که خود آن نقطه عشقي ، تو اسرار نهاني همه جا ، تو نه يک جاي ، نه يک پاي ، همه اي با همه اي همهمه اي ، تو سکوتي ، تو خود باغ بهشتي ، تو به خود آمده از فلسفه چون و چرايي ، به تو سوگند که اين راز شنيدي و نترسيدي و بيدار شدي در همه افلاک بزرگي ، نه که جزئي ، نه چون آب در اندام سبوئي ، تو خود اويي به خود آي ، تا به در خانه متروکه هر کس ننشيني و بجز روشني شعشعه پرتوي خود هيچ نبيني و گل وصل بچيني…!

    پاسخ

    عالي