ممنون از خاطره هاي جذاب و اکشنتون
ولي خداييش گل خاصي به سر ما نزدين
فقر و بدبختي و دزدي و بيکاري و اعتياد و هزار کوفت و زهر مار ديگه حاصل اين خاطره هاس که شما ساختين...
کي جواب مارو ميده؟؟؟؟؟
خدايا کي ظهور مي کني؟
نه مرادم ، نه مريدم ، نه پيامم ، نه کلامم ، نه سلامم ، نه عليکم ، نه سپيدم ، نه سياهم ، نه چنانم که تو گوئي ، نه چنينم که تو خواني ، نه آنگونه که گفتند و شنيدي ، نه سمائم ، نه به زنجير کسي بسته و برد? دينم ، نه سرابم ، نه براي دل تنهائي تو جام شرابم ، نه گرفتار و اسيرم نه حقيرم ، نه فرستاد? پيرم ، نه به هر خانقه و مسجد و ميخانه فقيرم ، نه جهنم نه بهشتم ، چنين است سرشتم ، اين سخن را من از امروز نه گفتم ، نه نوشتم ، بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم…
حقيقت نه به رنگ است و نه بو ، نه به هاي است و نه هو ، نه به اين است و نه او ، نه به جام است و سبو ، گر به اين نقطه رسيدي به تو سربسته و در پرده بگويم ، تا کسي نشنود اين راز گهر بار جهان را…
آنچه گفتند و سرودند تو آني ، خود تو جان جهاني ، گر نهاني و عياني ، تو هماني که همه عمر به دنبال خودت نعره زناني ، تو نداني که خود آن نقطه عشقي ، تو اسرار نهاني همه جا ، تو نه يک جاي ، نه يک پاي ، همه اي با همه اي همهمه اي ، تو سکوتي ، تو خود باغ بهشتي ، تو به خود آمده از فلسفه چون و چرايي ، به تو سوگند که اين راز شنيدي و نترسيدي و بيدار شدي در همه افلاک بزرگي ، نه که جزئي ، نه چون آب در اندام سبوئي ، تو خود اويي به خود آي ، تا به در خانه متروکه هر کس ننشيني و بجز روشني شعشعه پرتوي خود هيچ نبيني و گل وصل بچيني…!
سلام استاد خاطرات زيبايي بود اينکه اينقدر دقيق باذکر نام اشخاص اين خاطرات را بيان کرديد نشون دهنده ميزان علاقه شما به خاطرات انقلابه
پيروز باشيد