سلام دوباره
زياده از حد داريم مزاحم اوقات شريف ميشيم .
اما بعد؛
در مورد حضرت ابراهيم عليه السلام دو نكته قابل ذكره
اول اينكه ما در علم منطق و در قسمت سوم يعني مسايلي كه در مناظرات به كار مي آد يكي از راههاي نفوذمون هم كلام شدن ظاهري با شخص هست به اين معنا كه حضرت اونجا در مقام بحث با ستاره پرستان ابتدا خودشون رو همكلام با ايشان كرده و سپس دست به تزلزل فكري اونها ميزنند اين كه عرض شد توضيح كلاميون در همين باب هست.
دوم اينكه مفسرين در باب اين مطلب مي گويند كه اونجا كه همزه استفهام مقدره (و در عربي و فارسي تقدير ادات پرسش و استفاده از لحن در پرسش امري مرسومه)و حضرت ابراهيم در مقام بحث ابتدا از اونها سوال مي كنه كه آيا..... و پس از افول ستاره ماه يا خورشيد جواب سوال خودش رو به همونها كه اون شي رو مي پرستيدند ارائه ميدهد.
تا بعد