علي محمد جان .
مرگ عزيزان سخت است .
مخصوصا در جواني و شادابي آنها .
نوشته ات را درباره دوست فقيدت آقاي مجيدي مرا به ياد ضرب المثلي يوناني انداخت كه اتفاقا در ابتداي رمان گالوا نوشته اينفلد با ترجمه پرويز شهرياري خوانده ام وبراي تسلاي خاطر دوستت كه عاشق گالوا بود آن را در اينجا مي آورم :
خدايان جوانمرگ شدگان را دوست دارند .
روحش شاد باد.
او رفت تاهميشه در خاطر بماند.
او رفت تا جور ديگر بزيد
اورفت تا به شقايق ها بپيوندد
او رفت...
براي هميشه ...
اوه زندگي به چه چيزت دل خوش کنم؟
کدام نمايشت را باور کنم!
جقدر بيرحمي...!
تنها چيزي که مي توان گفت اين است، هيچ نگوييم....
کلمات دربيانش خيلي ناتوانند..
تسليت ميگم
ازديشب چند بار فيلم فارغ التحصيلي مونو ديدم! چطور باور کنم!
از اين که باورم نمي شود چه بنويسم.
چقدر اين روزگار نامرد است؟؟؟؟؟؟؟؟؟