محمد رضا جان .... هيچ وقت فراموشت نخواهم كرد.....
بايد تو رو پيدا کنم
شايد هنوزم دير نيست
تو ساده دل کندي، ولي
تقدير، بي تقصير نيست
با اين که بي تابِ مني
بازَم منو خط مي زني
تو با خودت هم دشمني
کي با يه جمله مثل من
مي تونه آرومت کنه؟
اون لحظه هاي آخر از
رفتن پشيمونت کنه
دلگيرم از اين شهر سرد
اين کوچه هاي بي عبور
وقتي به من فکر مي کني
حس مي کنم از راه دور
آخر يه شب اين گريه ها
سوي چشامو مي بره
عطرِت داره از پيرهني
که جا گذاشتي مي پره
هر روز تنهاتر نشي
راضي به با من بودنت
حتي از اين کمتر نشي
پيدات کنم حتي اگه
پروازمو پرپر کني
محکم بگيرم دستتو
احساسمو باور کني
تو ساده دل کندي ولي
تقدير بي تقصير نيست