علي محمد جان . اي شعر را از صميم قلب براي شادي روح عموي بزرگوارت تقديم مي کنم .
( از منظومه : صداي پاي آب )
...
و نترسيم از مرگ
مرگ پايان کبوتر نيست
مرگ وارونه يک زنجره نيست
مرگ در ذهن اقاقي جاري است
مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن مي گويد
مرگ با خوشه انگور مي آيد به دهان
مرگ در حنجره سرخ – گلو مي خواند
مرگ مسئول قشنگي پر شاپرک است