وبلاگ :
ياد باد آن روزگاران
يادداشت :
پرواز روح (ابراهيم حاتمي كيا (2))
نظرات :
1
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سهيل
سلام و وقت بخير
در فيلم از کرخه تا راين صحنه هاي نمايشي زيبا بسيار وجود دارد. يک صحنه زيباي ديگر اون صحنه اي است که دهکردي شب هنگام از خانه مي زنه بيرون و توي شهر در تاريکي راه ميره و کنار خيابان گدايي درحال نواختن (چيزي شبيه ني ) است که پاي دهکردي به شيشه جلوي مرد ميخوره و مي شکنه.و عجب آهنگي در اين صحنه طنين انداز است و در ادامه ان عبور مترو حامل دهکردي از جلوي کارخانه هاي موادشيميايي است که نشان دهنده منشاء و مبداء ناراحتي هاي شخصيت داستان را بيان مي کند و تلويحا ميخواهد بگويد که همين کشورها بودند که با کمک شيميايي به عراق باعث بوجود امدن اينگونه افراد شده اند و حالا با ژستي دوستانه و صلح طلبانه براي مداواي بيماران ناشي از توليدات شيميايي خودشان آغوش گشوده اند .
و صحنه ديگر توي محل درخواست اقامت است که دهکردي از دست دوستش يک سيلي ميخورد و چقدر زيبا مي گويد اين سيلي را هم مفت از دست دادي.
در مورد اون دوستي که ازش نام بردم اسمش "ابراهيم اصغرزاده "است که در همين فيلم از کرخه تا راين به عنوان دستيار حاتمي کيا مشغول بوده و در صحنه اي که خبرنگاران خارجي براي تهيه خبر به بيمارستان مي روند و از دهکردي سوال مي کنند و اوبعلت سرفه نمي تواند صحبت کند و اين اقاي اصغرزاده در حاليکه روي تخت به عنوان يک بيمار نشسته شروع به صحبت مي کند
با تشکر از شما و ممنون بابت مطالب زيباتون
ميزبان هر روز شماباحافظ :سهيل