• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : سال 67 سال جنگ و صلح(14)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نيستان 
    در حال عقب نشيني جنگيدن سخترين کاري است که به آن درتاکتيکهاي جنگي ميتوانم فکر کنم حاصل آن گرچه نگهداري مام ميهن بود اما هزينه آن نيز از دست دادن فرزندان همين خاک بود.وه چه جواناني .
    شرائط لحظه به لحظه سختر ميشد اگر زرهي دشمن راهش باز ميشد به بيان دقيق تا اروميه مي آمد درجاهايي نبرد تن به تن بود .ميتوانيد تصور کنيد؟ ياخودرا درجايشان بگذاريد....4


    + نيستان 
    بلي عقب نشيني آغاز شد وبقول فرماندهي زدن به مردي وجستن به مردي . منطقه آلوده بود ودستور نيز شتاب زده وسريع پس هنگام عقب نشيني عراق هم حمله را آغاز کرد. آناني که چنين شرائطي راتجربه کرده اند ميدانند دشواري کار
    سنگيني وخطرناکي اين امر تاکجاست زبان ازدلاوريها جان فشانيهاو شهادتها وگرسنگي وتشنگيها وجنگيدنها قاصر است
    .
    بلي اگرخاطرم باشد بعدازاينکه مرتب به مناطق جنگي رفته بوديم ودرمقر فرماندهي هماهنگيهاي لازم درحال انجام کار توسط فرمانده مي شد سرهنگ نادري نامي ازنبرد که اتفاقا اراکي بود آمد در مقر
    خسته مصمم وغمناک آري همه را باهم داشت .تانوبت ملاقاتش شود
    برايش سريع غذا آوردند باحالتي ازوفا داري وناراحتي آرام گفت بچه ها آنجا درگسنگي ميجنگند وميميرند من اينجا غذا بخورم.
    سريع با ايماني که به دستورات فرمانده اش داشت با تقويت روحيه بالا به منطقه باز گشت وما نيز راهي منطقه ديگر شديم.. ناتمام 4