• وبلاگ : ياد باد آن روزگاران
  • يادداشت : رمي جمرات(خاطرات حج (2))
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ... براي سومين بار خواب مرا تعبير کردي ، هفته قبل از آمدنت خانه و حياط را آب و جارو کرده بودم و انتظار تو را مي کشيدم ، همانروز بعد از آمدن پدرت ، بچه هاي سپاه و همرزمان تو از بابلسر و جاهاي ديگر آمدند و خبر زخمي شدنت را به من دادند.
    اما آنها نمي دانستند که من براي مراحل سخت تري آماده شده بودم و انتظارم درباره ي عزيزترين گلم چه بود! ...
    ادامه در وبلاگ سرافرازان
    ***************************************
    به ياد شما هستم و اميدوارم که در تمام ايام ، مراحل ترقي را بپيماييد.
    ***************************************
    از مطالب زيبا و پر محتواتون استفاده کردم
    ***************************************
    الهي شهيد شي

    سلام علي محمد جان .

    منتظرم براي خواندن ادامه سفرنامه ات .

    سلام

    نثر ساده متين و پاكيزه اي داريد

    منتظر ادامه اش مي مونم...

    سلام

    نثر ساده متين و پاكيزه اي داريد

    منتظر ادامه اش مي مونم...

    سلام

    نثر ساده متين و پاكيزه اي داريد

    منتظر ادامه اش مي مونم...

    بازم سلام

    من از مشعر مسجد خيف يادمه و از مني چادرهاي سفيد يك دست ولي جمرات رو ما كه بوديم خراب كرده بودند و نتونستيم خدمت شيطان برسيم .

    سلام

    جالب بود . ياد قيامت رو من از خيلي ها شنيدم و شلوغي رمي كه شايد به نوعي سختي كشيدن مقابله و سنگ زدن به شيطان است .